رفتم دکتر امروز. خیلی خوب بود. خیلی. با روانشناسم راجع به چیزی حرف زدم که به هیچکس نگفتم. خب بعضی چیزارو تقریبا نمیدونی باید چجوری بگی تا بقیه دقیقا حستو بفهمن. یا شایدم روت نمیشه بگی. یجورایی برا همه پیش میاد اما در مورد من خب فرق داشت چون برای من اونجوری نبود و من انگار مستاصل گفتم که چجوری میتونم بیخیال بشم. که خب اون گفت چرا باید بیخیال بشم. و این که یه چیزای دیگه هم به نظر خودم معلوم شد. روانپزشکمم دید حالم خوبه توصیه کرد حتما برم باشگاه و داروی جدید بهم داد. رفت تا یک ماه دیگه. و ازن که روانشناسمم نیست دیگه تا اطلاع ثانوی میره سفر. شانس من. البته گفت اینترنتی میتونم باهاش در ارتباط باشم. دیگه این که همیین.
خوشحالم که فردا میرم نشست. ذوق دارم براش هرچند که قابل درک نباشه که اینقدر سرخوشم. از این که دوستامو میبینم و آدمایی که باهاشون احساس نزدیکی میکنم.
اینو یادم رفت بگم. دکترم پرسید اضطراب و استرس داشتم یا نه. گفتم فقط وقتی میخواستم بلیط کنسرت کیهان کلهر رو بخرم استرس داشتم نشه. اونم گفت همون که تالار وحدت بود. گفتم اره گفت من رفته بودم. من نباید ذوست داشته باشم این بشرو؟؟
درباره این سایت