به نظرت من در نظر بقیه چجور آدمی میام؟ خب فکر کنم آدمی که اینجارو خونده یجور منو میشناسه و آدمی که نخونده هم یجور. اما میخوام ببینم چجوری به نظر میام توی هر دوتا نگاه. دلم میخواد ضعف هامو میدونستم. نه برای این که نقاب بزنم. نه خیلی وقت بدون هیچ نقابی جلوی آدما میام بدون ترس، خیالم راحت تره. اما این باعث نشده دلم نخواد چجوری بودنمو بدونم. شاید باید خودمو از بیرون ببینم خودم. شایدم چه با نقاب چه بی نقاب آدما در هر صورت منو نشناسن. همیشه یه بخشی سانسور میشه یه بخشی هست شاید آدما دیگه خیلی باید نزدیک باشن که ببیننش. فکر کنم فقط یک نفر تو دنیا باشه که همه چیز رو راجع به من میدونه. دلم میخواد آدما توی مصاحبت باهام راحت باشن اما دقیقا برعکسش اتفاق میفته همیشه. بلااستثنا همیشه. نمیدونم چجوریم که اینجوری میشه؟ شایدم دارم چرت میگم بیخیال. نمیدونم این اخلاق بدمنه که رفتار بقیه رو چی میگن بررسی میکنم؟
بگذریم نباید آنالیز کرد شاید.
اینجا هوا دلبر شده یک بادی میاد هوام ابری شد یهو. اما تهش آسمون صاف.
تقریبا همه کارامو کردم. باید البته کتابمو بخونم همچنان بلکه این آباء کلیسا تموم بشه. اولش جذاب بود فقط :دی اما من میتونم. این همه اسم حتما تو مخم میمونه. ادم میبینه پشیمون میشه بخواد کنکور بده :/
داشتم دنبال کتاب عکس میگشم. از کجا پیدا کنم خب سرچم زدم به انگلیسی یه چیزایی میادا ولی اونجوری نیست. دلم کتاب عکس واقعیشونو میخواد. :((((
درباره این سایت