اقا طاقت نیاووردم که حالا هی بگم زبان، اگه تونسم درست دستش بگیرم. کتابو دست گرفتم. نوشتهٔ رومن رولان، ترجمهٔ ناصر فکوهی، نشر دانش و پویا. خب من نمیدونستم رولان یسری کتاب از یسری ادما زندگینامه اشونو نوشته. تازه فهمیدم. نظر دیگه ای ندارم.

مامانم چند روز پیش میگفت پدر منو در آوردی از بس درس نمیخوندی. من از اول دبستان تصمیم داشتم ترک تحصیل کنم. شاید باورتون نشه اما واقعا دلم نمیخواست برم مدرسه بزور فرستادنم :/ البته از این بچه لوسا نبودم گریه کنم و از دوری مامانم نرما اصلا از این ادا اطوارا نبود کلا تا سال پنجم نسبت بهش مقاوم بودمو میگفتم ترک تحصیل میکنم. دیگه مهد کودکم میخواست مامانم بزاره کولی بازی دراوورده بودم نرفتم میگفتم خانم پیره خوشم نمیاد اینجا. دیگه مامانمم دید از خیرش گذشت. خلاصه که از همون اول گوشه ی چی میگن؟ عزلت میگرفتم.

دیشب بیدار بودم ، الان اتفاقی یادم افتاد چقدر شب امتحانی بود. همه درسامو ول میکردم دقیقا ۱۲ شب شروع میکردم حتی دانشگاه هم. گفتم روشن کنم من از اوناش نبودم فکر نکنین کتاب میخونم درسم خوب بوده معمولی بودم. البته جز اول دبیرستان که ازش متنفر بودم متنفر معدلمم سیزده خورده ای شد :/ میبینین زندگی ادم تغییر میکنه چجوری میشه؟ البته از بچگی خدایی کتابو میخوندم اما نه اینقدر زیاد و خب برای هدفی. ولی فقط یه ادم درست سر راهم زندگیمو عوض کرد. واقعا شانس اوردم رفتم اون دانشگاه اون رشته اشنا شدم باهاش. خودم فکر میکنم احساس میکنم مثل معجزه بود.  بگذریم. میرم اهنگ گوش میدمو یه ذره بخوابم بعدش کار کنم. 


دکترم گفته بود پرحرف شدی به من زنگ بزن. به نظرت من پر حرفم الان هی اینجا مینویسم؟


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

واژه اجاره ماشين عروس غرب تهران بازاریابی اینترنتی|سئو INJOY KLAN دکتر سازه (ارزیابی ، بهسازی، مقاوم سازی ساختمان ها) هک و امنیت سرمایه گذاری دانلود کتاب دانشجویی دانلود جزوه Courtney Derek