نوشتهٔ فیودور داستایفسکی ، ترجمهٔ احد علیقلیان ، نشر مرکز
این کتاب رو دیشب شروعش کردم. البته خیلی هم جلو نرفتم چون ساعت دو اینطورا خوابیدم که مثلا صبح زود بیدار بشم شد ساعت دوازده ظهر. از امشبم ساعت ده میخوابم تا چهار همون صبح بیدار بشم بهتره یه سره کار کنم. حالا این کتاب یه کتاب قطوره که آدم میترسه دست بگیره. درسته با این کاغذ خوبا چاپ شده که سبک باشه اما باز دست گرفتنش خیلی سخت. باید یه جا لم بدی بزاری روی یه چیزی یا میز یا پات :دی
من تازه الان میخوام شروع کنم به کار. نمیدونم عکاسی برم یا نه اگه امروز نرم فردا حتما میرم. نباید پشت گوش بندازم. خب تقصیر منم نیست حالم خوب نبود. همین. زمانم امروز کمتره نباید هدرش بدم. یعنی به اندازه کافی هدر دادم.
درباره این سایت