امروز ساعت فکر کنم هفت بیدار شدم بعد باتریم تموم شد خوابیدم تا ده :( فکر کنم طول بکشه تا به وضعیت خوبم برسم. اما میرسم قول میدم. کتاب لذت متنو امروز میخونم و تمومش میکنم. دفتر استادمو رسیدم به مقاله ی چگونه خوب عکس بگیریم که استادم میگفت مهمترین مقاله ی عکاسی هست با این که ساده است اما کلی حرف توشه. دیگه باقی کارها هم که سر جای خودش. امروز هوا ابری مثل چند روز گذشته پاییز دلبری میکنه و دل منم برده با خودش. برم شروع کنم خیلی عقب افتادم. یکشنبه بر میگردیم. دلم نرفته تنگ میشه. بیچاره کسایی که مهاجرت میکنن چقدر سخته. من از یه شهر رفتم یه شهر دیگه توش موندم اما خب هدف آدما مهمه بعضی وقتها باید این سختیا رو کشید. شاید یروز منم مهاجرت کنم خدارو چه دیدی شاید این چیزا عادت بشه. درسته دیر شد امروز اما واسه تلاش کردن دیر نیست من جبران میکنم زمان از دست رفته رو. راستی فردا مهمون داریم زندایی بابام اینا. دلمون وا میشه میبینیمشون.
درباره این سایت