من همینجوری داشتم میگشتم راجع به نویسنده ی کتابی که میخونم به اینجا رسیدم. اقا وقتی گفت سوربن درس خونده همچین گریه ام گرفت که نگو اینقدر حسودی کردم باورت نمیشه. خوشبحالش تونسته بره :(((( کاش منم بتونم امسال قبول بشم من به همینم راضیم. پاریس رویا میمونه واسه من احتمالا.
فکر کنم باید از خونه برم بیرون یه هوایی به سرم بخوره. خیلی گشنمه مهام که ازش خبری نیست.
یه چیزی میخواستم بهت بگم هرچی فکر میکنم یادم نمیاد.
درباره این سایت