صبح بخیر :)))) من بالاخره کم کم دارم خودم میشمو زود بیدار میشم. 

امروز شایدم دیشب فکر میکردم در مورد پست قبلیم که اینجوریم مبوده که هیچ درواقع مسئله ای با شلوغی و جمع نداشته بوده باشم. بلکه من مشتاق جمع نبودم و تنهایی رو همیشه ترجیه میدادم. شاید این به مرور بدتر شده. نمیدونم باز هـم. فقط میخوام خوب شم حداقل بهتر بشم. فکر کردن به این که تا اخر عمرم این اضطراب رو بگیرم منو میترسونه. 

بیخیال. برم شروع کنم برنامه ی امروزمو که قراره بترم. کتابم احتمالا تموم میشه.

امروز روز آخره فردا میریم رشت و تا یه مدت طولانی نمیایم. بیایم هم برای وقت دکتر میایم که احتمالا دو روزه یا حتی یک روزه هست. 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آگاهی بخش روزهایی که پشت سر هم‌ سپری میشوند! پخش آرد و لوازم قنادی رزين ميکس بد Jun مهندسی کنترل ثبت و رتبه بندی شرکت قانون مداران یکتا maysaco