امروز روز خوبی بود یعنی عالی بود من به موقع بیدار شدم کارامو کردم یجوری حس میکنم کارای صبحم مال خیلی وقت پیشه. فردام همینجوری بیدار میشم پس فردا هم همینطور عصریم یه ذره حتی خوابیدم. الانم همه کارامو کردم رسیدم فصل افلاطونیان کیمبریج. من فکر میکردم کنبریج ِ. بگذریم.
کتابو دیگه امشب نمیخونمش. به جاش مقالهٔ سکوت دیدن ماینور وایت ترجمهٔ فرشید آذرنگ و سالومه منوچهری رو میخوام بخونم. آخرین بار ۲۰ اسفند ۹۷ خوندمش. چقدر گذشته ها انگار یه عمر باشه. به هر حال حتما فهمش برام بیشتر از قبل شده باشه. میرم بخونمش و بشینم با یه چایی پای حرفای وایت عزیز و کیف کنم . چقدر دلم برای عکساش تنگ شده. بعدشم احتمالا به خودم جایزه میدم فیلم میبینم :دی شاید البته.
درباره این سایت