نمیدونم جریان چیه که هرشب زودتر از دیشب بیدار میشم از خواب. به هر حال از دو بیدارمو دیگه خوابم نبرد. تازه میخوام روزمو شروع کنم. یه خورده ام گشنمه اما الان یه خورده خیلی زوده برای صبحونه :/ برام امیدوار باش که از پس امروزم بر بیامو از دیروزم بهتر باشم. خیلی بهتر. فعلا دارم ابی گوش میدم یه کوه ظرف هم منتظرمه :دی نه در این حد اما ظرفا باز نصیب من شد. نمیدونم چرا :/ دیگه از کجا بگمممم ؟؟ همین. دلم میخواد یه روز از اینجا برم. یه جای دور خیلی دور. امیدوارم خیلی دیر نشه چون مزش میره :دی والا وقتی پیر شم به چه دردم میخوره. دلم دوست پسرم میخواد :دی بی زحمت یه دونه :/ زده به سرم :/ خب به من چه هیچیم ادمیزادی نیست. دلم میخواد اما نه مثل بقیه لطفا باهام کار نداشته باش خیلی مزاحمم نشو وقتمو نگیر. سرتم گرم کار خودت باشه. خیلیم بیرون نریم. دیگه . الان یادم نمیاد بقیه شرایطمو. الان که فکر میکنم میبینم همون نداشته باشم سنگین تره. مگه ادم هرچی میخواد باید داشته باشه. زندگی بدون مشغله های اضافی راحت تره. اینم یجورشه. من از این چیزا فراریم. دست خودمم نیست که دارم میرم تو بیستو هفت و هنوز هرسما با کسی نبودم :دی شاید یروز واقعا دلم میخواستا ولی الان نه. خیلی وقت به این چیزا فکر نمیکنم یجورایی حتی انگار راحت ترم هستم. بیخیال نصف شبی دارم چرت میگم برم امروزمو شروع کنم که خیلی کار سرم ریخته و همش رو هم تلمبار شده. مثل یه کوه ظرف. 

 

کسی هست این موقع بیدار باشه؟؟؟


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آجیل سرا ایران ارشیتکت کار روستای باستانی و گردشگری دهمورد حمید رضا ستارزاده server77 جزیره قشم جزیره عجایب هفتگانه شرکت حمل ونقل بین المللی نحوه ی پرواز کردن