نمیدونم چیکار کنم چشام تار میبینه موقع خوندن از شدت خواب اشک تو چشم جمع میشه دستام بی حسن و درد میکنن و تیر میکشن. تمرکز کردن تو این شرایط واقعا سخته. ولی من نباید بخوابم چقدر خواب اخه. چیکارم کرده خواب تا الان که برای بقیه عمرمم اثری داشته باشه. من فقط میخوام کار کنم. چرا اینجوریم. دلم میخواد کتابمو راحت بخونمو بفهمم این همه بی حسی مسخره رو تجربه نکنم که حتی نمیتونم کتابو دست بگیرم. میگی چیکار کنم من میخوام و دارم تلاش میکنم اما خیلی کندم اما ولش نمیکنم من باید درست بخونمش و تمومش کنم. کاش یه معجزه میشد. اما جا نمیزنم. 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اينجا نکات وب بيان مي شود خدمات قالیشویی پرشین پروکسی طراحی سایت باربري تهران غریبه ای در سیاهی پرسپولیس کتابخانه شهید بهشتی تاکستان نت خبر