منتظرم مها زنگ بزنه برم سر کوچه. یه ساعت فقط طول کشید کانورسیشن رو حفظ کنم تازه اگه از یادم نره. یه حسی بهم میگه منو میبره امروز پای تخته :/ چقدر از این قسمتش متنفرم.ولی چیکار کنم باید برم تا یاد بگیرم. حالمم اینقدر بده که نگو اگه اون یک ساعتو گذاشته بودم پای کتابم تموم شده بود دیگه آخرشه. من باید هرجوری شده کار کنم. به خاطر کسایی که دوسشون دارم. نه فقط به خاطر خودم. امروز خوب بود اما به همه ی کارام نرسیدم درسته اصلی هارو انجام دادم اما فرعی ها هم مهمن. خیلی کند بودم. با این حال تونستم از پسش بر بیام حداقل کتابو زبانارو انجام دادم فردا تلاشمو میکنم تا بهتر بشم. همین باید برم مانتومو بپوشم تا مها زنگ بزنه حدودهای شیش میشه. دعا کن زیاد سوتی ندم سر کلاس زبان. 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Dee bacnet دیده بان استارت اپ سازمان مدیریت پسماند شهرداری دزفول شبکه اجتماعی دارومارو بینگ بنگ مطلب اختصاصی Sandra اخبار جامع