فردا قراره برام مهمون بیادو من امروز خیلی شادم.  پاشدم اتاقمو گردگیری کردم ^___^ خیلی خوشحالم که میخوان بیان. اگه بتونم راضیشون میکنم نهارم بمونن. خلاصه که از صبح کار زیادی نکردم. بیشتر وقت هدر دادم. مهام اومده یه کتاب برام اورده با یسری خورده ریز. واسه امتحاناش میخواد بره کتاب خونه درس بخونه. من که امسال فکر نمیکنم با این وضعیت فلسفه قبول بشم یه ذره شل گرفتم اما درستش میکنم  قول میدم.

همین حالا حدس بزن کتاب جدید چی میخوام بخونممم. جاودانگی میلان درا با ترجمهٔ حسین کاظمی یزدی و نشر نیکو نشر. این کتابو ترم اولی که با استادم داشتم معرفی کردن. اون موقع خریدم ولی مترجمش کسی دیگه بود. که فکر کنم زیاد خوب نبود. با این حال میخوام بخونمش. چقدر دلم تنگ شده واسه خیلی چیزا. اون روزا به نظر یه ذره دور میان. اما همه چی یادمه. تقریبا هرچند که تکرار نمیشه شایدم خیلی چیزا فراموش شده باشه:((( نمیدونم من تلاشم به یاد اوردن و به خاطرم موندنه. برم کار کنم باید فرانسویم بخونم. کتاب انگلیسی هامم مها اورده ولی امروز شروعش نمیکنم میفته برای فردا. همین :))) مقاله های بنیامینم دوتاشو ریختم رو فلش تا بابا پیرینت بگیره برام تا بخونم اما اول فعلا کتاب بعدش اونا. 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

محصولات فرهنگی بارکد James خونِ جوشانِ امام حسين عليه السلام Que تهوّع TEHRAN-SHIRAZ لوله پلی اتیلن مهاجرت به استراليا شاهنامه صوتی