بالاخره‌ تونستم بعد مدتها ساعت سه بیدار شم تا کار کنم. باید فقط به خودت غلبه کنی چون در هر صورت اولش خواب ولت نمیکنه و فکر میکنی چون زوده جا داره که بیشتر بخوابی که البته خیال خام. میخوام جدی تر روزامو بگذرونم. نه که تا الان جدی نبوده باشه. نه. ولی جا داره جدیتر بشه و وقت هدر دادن کم. زمانم کمه من باید تا یکی دوسال دیگه زبانم چه انگلیسی چه فرانسوی حتما خوب بشه. و دانشگاه حتما باید قبول بشم. هرچی بیشتر میگذره زندگی انگار جدی تر میشه. نمیدونم این خوب یا بد. زندگی جدی هست یا نه اما من الان تو این مقطع هستم. شاید بقیه منو جدی نگیرن. اما خودم که باید جدی بگیرم. بدونم شوخی نیست هیچ چیز. من نمیخوام همینجوری زندگیو عمرمو بگذرونم. دلم میخواد هدفمند باشه زندگیم. و باز میگم با کارهام و آدمهایی که دوسشون دارم هم هویت بشم. خب هیچ ادمی از فرداش خبر نداره. منم شاید الان به چیزی فکر کنم که فردا نظرم کلا عوض بشه. اما مهم زمان حال هست. یه خورده میترسم از این که نکنه اون دختری که باید باشم هنوز نیستم. احساس میکنم یه دره هنوز ضعیفم برای تنها همه کارارو انجام دادن. برای مستقل بودن. اما من نمیخوام بهش بها بدم. به ضعفم. میخوام حتی اگه شجاع نیستم ادای ادمای شجاع رو در بیارم تا کم کم بپذیرمش. برای هدفهای فردام باید حتما یه دختر قوی و شجاع باشم که تنهایی از پس همه کارش بر میاد. شایدم هیچ کدوم از هدفهام اتفاق میفته. شایداصلا مسیرم عوض بشه اما میخوام تغییر کنمو قوی تر باشم. فعلا با همین رویاها پیش برمو کار کنم. 

بگذریم. امروزو با یه مقاله شروع میکنم. در پی امر نو. گفتگو با رابرت روزنبلوم ،ترجمهٔ فرشید آذرنگ ، حرفه هنرمند ۶. قبلا خوندمش اما میشه گفت تقریبا هیچی یادم نیست. میخوام سعی کنم نادیدنی هارو توش ببینم و بفهمم. جزئی بخونم نه کلی نه فقط ظاهر چیزی که میکه رو بفهمم. میخوام بیشتر باشه. خیلی کار سختی میدونم اما امتحان میکنم. باید اینقدر تمرین کنم و فکر کنم تا بتونم. بریم امروزو شروع کنیم. یه روز پرکار رو. 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ایده و اختراع_Ideas and Inventions پایگاه خبری آبادان چهاردیوارى نور مهتاب یا مهدی دشت مشوش یک‌برداشت دستگاه برش لیزر