نمیدونم چرا اینقدر احساس گناه میکنم. نه فقط برای چیزهای بزرگ که برای حتی مسائل جزئی. به خودم سخت میگیرم شاید چون میترسم دوباره اشتباهاتم تکرار بشه. به خودم میگم اون اشتباه بزرگ فقط به خاطر بیماری بود نه چیز دیگه. به خودم میگم دیگه هیچوقت پیش نمیاد اما دلم میترسه. هربارم بهش فکر میکنم وحشتناک تر از قبل به نظرم میاد. مطمئن نیستم راه خلاصی ازش داشته باشم. من بیشتر و زودتر از دیگران خودمو قضاوت میکنم. و این خیلی بده. این که به خودم اعتماد ندارم و ترس از اشتباه کردن دارم. این که خطاهامو حتی اگه دلیل موجه داشته باشن فراموش نمیکنم و به خودم اجازه نمیدم راحت بگذرونم. میبینی ؟ حتی همین حرفا هم قضاوت خودمه. 

 

توی حدود یکسالو شش ماه ۱۷ کیلو اضافه وزن پیدا کردم نصف بیشترش به خاطر داروهاست من واقعا زیاد نمیخورم باید تحرک بیشتری داشته باشم.

امروز وقت دکتر داشتم. هم روانشناس هم روان پزشک. میشه گفت بعد از مدتها خوب بود به خصوص که دفعه قبل خودم نرفتم مطب و تلفنی حرف زدم و بیشتر از دوماه بود نرفته بودم مشاوره میشه گفت امیدوار کننده بود. 

نگاه نکن ساکتم بیشتر تمرکزم روی درس خوندنه برای فلسفه به هر قیمتی شده باید قبول بشم حتی اگه سنگم از آسمون بیاد میخونم بیماری که هیچِ. دیگه برام مهم نیستش. من اینجوریم . بدرک. از اول همینجوری بودم. 

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Nerdy Keyboard WELCOME William Broken heart تعمیرات لوازم برقی خانگی closed عاشق تریم... تاسيسات-فناوري-ورزشي-بازاريابي-دکوراسيون تکین مال