گفتم که دفترم داره تموم میشه و فقط چند برگ کم مونده ، اون چند برگ رو اختصاص دادم به سالی که گذشت. براورد کردن سال ۹۸. البته آخر اسفند هم نتیجه گیری این یک ماهو نیم رو مینویسم که ایا تونستم خوب دفتر امسالو ببندم یا نه.
سال ۹۸ خیلی ایراد داشتم اما اولش نمیخوام به ایرادهام بپردازم. امسال حدود ۳۸ تا کتاب و ۱۹ تا مقاله خوندم. خودم یه کم ناراضیم میشد بهتر باشم. فکر میکنم زمان خیلی هدر دادم .اما خب حالا که گذشته و هیچ برگشتی نمیتونم داشته باشم تا جبران کنم. جدای از این کتابها دو یا سه تا کتاب رو کامل نخوندم و ول کردم این یه نقص که دلم نمیخواد سال جدید اصلا انجامش بدم.
اوایل سال بود که فکر کنم به باشگاه رفتم متاسفانه باشگاه رو هم کنار گذاشتم شاید چون بعد تابستون هم رفتیم رشت و هم این که انگار خیلی دلچسب نبود مربی و فضاش.
از خوبیای امسال این بود که رفتم کلاس زبان. طلسمشو شکستم درسته دوباره به خاطر سوختگی اخیرم کنارش گذاشتم اما سه ترمشو خوندم و دوباره هم ادامه اش میدم حتما و این یکی از برنامه ها برای سال جدید هست.
امسال سعی کردم برای قبولی دانشگاه هم بخونم نمیدونم چقدر موفق بودم به نظر خودم که قبول نمیشم چون کم خوندمو خوب مثل کنکوری نخوندم نمیدونم نتیجه اش چی میشه ولی حتما آزمونش رو میدم.
زبانم خیلی خیلی قوی تر شد امسال. هم به خاطر کلاسا هم به خاطر تلاشا و خوندنای خودم. این روزا که سعی میکنم برای خودم یک صفحه به انگلیسی بنویسم راجع به هر چیزی. و تد تاک یا پادکست گوش بدم. اما فرانسوی هنوز اول راهم اما صفر صفر هم نیستم امسال حتما حتما قوی ترش میکنم. ولی یه مقدار تنبلی هم بینشون کردم میشد بهتر باشم.
فکر میکنم امسال خودمو و اهدافمو بهتر و بیشتر شناختم. به حرف یه عزیزی گوش کردمو سعی کردم متمرکز بشم روی اهداف و زندگی خودم. این که اولین پله قبولی توی فلسفه هست و باید براش همه زندگیمو بذارم.
برای مریضیم پیش دکتر رفتم همچنان و حالم نسبت به سالهای قبل بهتره هرچند یه وقتهایی از دستم در میره ولی خودش جای شکر داره. دیگه بیشتر از این نمیشه کاری کرد.
یه جاهایی کم کاری زیاد داشتم وقت هدر دادن هم. و این که خودمو کم باور کردم فکر میکنم حالا تو این مورد بهتر شدم و به خودم اعتماد و باور بیشتری دارم.
امسال برای عکاسی یه مجموعه ی جدید کار کردم. شاید عالی نشد ولی برای من یه قدم بود که خوب شروعش کردم کار کردن روی مجموعه ها انتخاب کردن عکسها هم کارایی بود که انجام دادم البته که یه وقتهایی کم کاریم کردم اما فکر میکنم دلایل خودش رو داشت و موجه میشه تلقی کرد.
امسال سراغ فیلم هم رفتم منی که زیاد اهلش نبودم اما کم کم دارم راه میفتم و فیلمهای خوبی دیدم.
امسال قرار بود لاغر کنم که اینم خیلی روش وقت نذاشتم میشه گفت شکست خورده ام :دی رابطه ام با آدمهارو سعی کردم بهتر کنم درسته یسری از روابطم کم شد اونم به خاطر این که از نظر فکری اخلاقی زندگی کردن شبیه هم نبودیم اما با یسری آدمها هم بیشتر از قبل شد به خاطر نزدیک بودن مسیرمون با هم.
تا یه مدتی خوابم تنظیم شده بود خیلی راضی بودم ازش چهار صبح بیدار میشد ده شب میخوابیدم دلم میخواد دوباره همینجوری بشم تا آخر سال عملیش میکنم.
به لطف مها تجربه ی زندگی مستقل و مجردی رو هم کسب کردم. توی یه شهر دیگه میشه گفت واقعا از فرصت های طلایی زندگیم بود. هرچند که سوختگیم خراب کردش و تجربه ی تلخی بود که به خاطر بی احتیاطی اتفاق افتاد. البته دوباره بر میگردم رشت !
الان که دارم امسال رو مرور میکنم میبینم زمان از اون چیزی که ادم فکرشو میکنه زودتر میگذره و باید قدر تمام امروز هارو بدونمو بیهوده از دستش ندم این شعار امسالمه :دی جدی گفتم ولی. میخوام از این جا به بعد زندگیمو درست بگذرونم حتی وقتهایی که حالم خوب نیست سعی کنم یه کار مفید هرجوری که میشه انجام بدم.
این یک ماهو نیم آخر رو میخوام سخت تر کار کنم. و یه جمع بندی داشته باشم. ببینیم چجوری پیش میره. برای سال جدید کلی برنامه دارم که میذارم همون اسفندماه میگم تا براش وقت بذارم و فکر کنم.
خب اینم از چیزهایی در مورد امسال. کتاب کم خوندم خیلی ناامید شدم از خودم راستش. خیلی خیلی وقت بیهوده از دست دادم و دارم حسرتشو میخورم. دیگه سنگم از اسمون بباره سعی میکنم کارمو انجام بدم این حس پشیمونی حسرت مزخرف ترین حس روی کره زمین هست دلم نمیخواد تجربش کنم اما تو زندگیم هست انگار همیشه :(
درباره این سایت