من الان از شمال کشور دارم برات پست میذارم. بالاخره رسیدیم رشت! خب باز وضعیت جاده نسبت به چیزی که شنیده بودیم بهتر بود نزدیکهای رشت بود که برف نشسته بودو همه کناره های خیابونها پر برف هست. اول ساندویچ مامان پز خوردیم چون حسابی گشنه بودیم الان هم من دارم وسایلمو جا به جا میکنمو اماده میشم برای شروع کردنو درس خوندن. نمیتونی تصور کنی که چقدر خوشحالم به خاطر اینجا بودن و فرصتی که دوباره در اختیارم قرار گرفته تا بتونم کار کنم. واسه همین میخوام تا شب رو حسابی مشغول باشم و برنامه ریزی کنم برای ماهی که پیش رو دارم. شاید عید بیام تهران. و بعد ۱۳ برگردم رشت. ولی باز مشخص نیست فعلا ف و تمرکزم روی این مدتی هست که قراره اینجا باشم تا بعد به اون زمان برسم. مطمئنم که از پسش بر میام. ولی باز باید تو عملم ببینی. برم که ادامه برم. دوباره خوابم رو هم تنظیم میکنم. این یه ماه وقت جبران کردن روزای بد گذشته هست. هرچند که زمان کمه ولی خب همه تلاشمو میکنم تا از همه اش استفاده کنم. من دوباره شدم همون مائده ی پر کار گذشته که یک دقیقه هم بیهوده از دست نمیداد. تازه برنامه های دیگه ایم دارم که بعد تر میگم.
درباره این سایت