دیشب اینقدر خسته بودم سرمو رو بالش نذاشته خوابم برد. کلی حرف داشتم که بزنم. هنوزم دارم اما وقت ندارم :/ میخواستم بگم دوسال پیش به این فکر میکردم که چهار سال دیگم کجا میخوام باشم. حالا نصفش گذشته و خیلی چیزها تغییر کرده هنوزم فکر میکنم دو سال دیگه کجا هستم. اما دلشوره امروزم اینه که امشب کجای کارم. میتونم از پس روزم بر بیام یا نه. تنبلی دست از سرم بر میداره یا نه دیروز روز خوبی بود. بد کار نکردم اما من هر روز صبح دلشوره ی روزی که قراره بگذرونمو دارم. اینها برام مهمه. مهمه که بتونم ، بخونم یاد بگیرم و بیانشون کنم. مها میگه واسه امسال میتونی قبول بشی. نمیدونم میتونم یا نه اما احساس میکنم هنوز آمادگی دانشگاه رفتن رو ندارم و رو این موضوع باید کار کنم و به نظرم خیلی مهمه. شاید بگی مگه دانشگاه رفتن آمادگی میخواد. نمیدونم من فکر میکنم برای من میخواد. نمیخوام ضعیف باشم. دلم میخواد خودمو بالا کشیده باشمو هم طراز کسایی باشم که از اول فلسفه خوندن. یعنی میشه بتونمو از پسش بر بیام؟ نمیدونم همه چیز توی عمل مشخص میشه درس خوندنم کار کردنم. باید زبانمو خوب کنم اگه بالا بزنمش احتمال قبولی و رتبه ی بالا هم بالا میره. گاهی خیلی میترسم اما بهش فکر نمیکنم. دلم میخواد سال ۱۴۰۰ دانشگاه قبول بشم تو همون دانشگاهی که میخوام. عکاسی کار کنم. کتابهای زیادی خونده باشم و کلی چیز دیگه. اما این الان مهم نیست الان تا آخر اسفند ماهم مهمه. اخر اسفند کجا میخوام باشم. اخر هفته کجا میخوام باشم و آخر هر روز. بگذریم از این حرفا وقت ندارم باید حسابی کار کنم تا به برنامه ام برسم هرچی کار میکنم باز وقت کم میاد :/ برداشتم همه اعلامهای گوشیمو آف کردم هیچی برام نیاد که حواسمو پرت کنه اینترنتم که کلا زیاد نمیرم. جز اینجا گاهی اوقات. برام دعا کن حتی اگه خودم باور ندارم شاید اثر کرد شاید تونستم. این روزا آرومم. انگار هیچ چیز نمیتونه ارامشمو بهم بزنه. البته بجز همسایه بالایی که هی صندلی میکشه اینور اونور واقعا رو اعصابمه :/  همین امشب من کلی جلو رفتم کاش بتونم کاش. تنهایی درس خوندنم واسه خودش صفا داره ها اما این که مها هست برام دلگرمی هست. با هم کارامونو انجام میدیم. خیلی بهش وابسته شدم. نمیدونم خوبه یا بد اما میدونم یروزی شاید از هم جدا بشیم و این غصه ای هست که خیلی وقتها میخورم. خب دیگه خیلی چرت گفتم میدونم باید تولید محتوا کنم اما دست خودم نیست این حرفارو به تو نگم به کی بگم اخه. تا هفته ی دیگه کتاب تاریخ فلسفه تموم میشه جوری که من فول شدمش حالا میبینی از پسش بر میام و شاخ غول رو میشکنم ^___^ 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خانه فرار اتاق فرار هیئت بدمینتون شهرستان فومن عصر تکنولوژي سیاهه های سپید کنج خلوت ذهنم بزرگترین ومعتبرترین مرکز فروش تاور ایران :::::: بهداشت سرور مجازی آلمان