الان یه نفر اومد تق تق تق از حیاط زد به پنجره ی ما :/ من اول فکر کردم اشتباه شنیدم ول نمیکرد یعنی قلب منو مها اومد تو دهنمون مگه مرض داری اخه :/ کار داری در خونه رو بزن. هرچند که میزدم ما باز نمیکردیم اما خب یه بارم یکی ساعت یک نصف شب زنگ در خونه رو زد در توی ساختمون رو. :/ واقعا اینا بیماری بابام زنگ زد مدیر ساختمون اونم گفت طبقه بالاییمون یه خواهر برادرن که خواهر میر سر کار تا ۱۱ شب داداشه حتما میخواسنه یه شیطنتی کنه :///// این شیطنت نیست بیماری. مردم واقعا بیمارنا من هی میگم باور نمیکنی. اعصابمون بهم ریخت. طرف میدونه یه دختر تنها زندگی میکنه میخواد کرم بریزه تازه خواهره زنگ زده بود به مها که شما تنهایی یا کسی هست باهات مهام پیچونده بود. :/ واقعا چه ربطی داره بهش که مها تنهاست یا با کسی هست. خلاصه که بگذریم. قرار شد دفعه دیگه مزاحم شد زنگ بزنیم یا بریم کلانتری سرکوچه تا دیگه کسی شیطنت نکنه :////
هوووف چی بگم دیگه نیاز دارم حالم خوب بشه. راستی اسم پارک دم خونمون محتشم هست. تو نت سرچ کنی کلی عکس میاد میتونی ببینی.
من برم بخوابم دو بیدار شم. شب بخیر
یاد یه خاطره ی بد افتادم مزاحمتی که نا خواسته مزاحم کسی شدم هنوز آزارم میده فکرش. فکر نکنم ازش خلاص بشم.
درباره این سایت