هیچ کس نمیتونه باور کنه که این روزا واقعا فشار زیادی رومه. و البته این که بی دلیل هست یا حداقل من نمیدونم دلیلش رو. نمیتونی فکر کنی چجوری خودمو نگه میدارم تا از کار کردن فرار نکنم. تا به خواب پناه نبرم، چیزی که انگار منو از همه چی دور میکنه تو یه بی خبری شیرین فرو میبره. یه خلسه. خب گاهیم اینجوری میشه دیگه. تو خودت رو هرجوری هست وادار به  تلاش میکنی تا فرو نریزی تا جا نزنی. میدونی که واقعی شدن رویاهات به تلاش این روزات فقط بستگی داره و اگه دست بکشی همه چی دود میشه و میره هوا و تو یه بازنده میشی و همه چیو از دست میدی. این روزا با کرختی کار میکنم. بدون شاید هیچ حسی ، نه نفرت و نه لذت. خنثی خنثی. دیگه شور و شوقی ندارم. به جاش یه بغض گنده توی گلوم هست که هرکاری میکنم نمیترکه! نهایتش اشک تو چشام بی هیچ دلیلی حلقه میزنه. ناراحت این روزا نیستم میدونم میگذره. شاید دوباره بشم همون مائده ی پر شورو شوق که با عشق کار میکرد. فقط میترسم این بازده کم این روزا منو از هدفم دور کنه، عقب بندازه. باید یه کاری کنم ولی نمیدونم چه کاری ؟ چیزی که منو خوشحال کنه منو از این کرختی از این حس خنثی مسخره نجات بده. دلم شادی میخواد. اندوه انگار تمام وجودمو تصاحب کرده. اما من نمیخوام تسلیمش بشم. باهاش میجنگم اما نتیجه برابریه. نتونستم پیروز بشم. اما هنوز به باخت نرسیدم. باخت من وقتی که تسلیم بشم و میترسم یکی از همین روزها دست بکشمو بگم همه چی مال تو من دیگه نیستم. شایدم نباید این چیزهارو بگم. باید بذارم تو ذهنم بمونه. شاید من ادم خوبی نیستم واسه همین نمیتونم کار کنم.اما خوب یعنی چی؟ چرا باید فکر کنم همه چی تقصیر منه؟ همه چی تقصیر دنیاست. اینو فقط خودش میفهمه.  این فکرا عذاب آورن. منو میترسونن. دلم میخواد نابودشون کنم. نه نباید به زبون بیارم اما باید بمونه. باید بمونه تا یادم بمونه که چه روزایی رو به سختی جلو بردمو گذروندم. شاید یه روز بشه که خودمو خوشحال کنم. چون برای من خوشحالی در بیرون وجود نداره. حتی الان در درونمم وجود نداره.هه. تنها نجات دهنده خودمم. باید از این وضعیت درام. اما چجوری نمیدونم.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

closed ایغام یه کنج دلبرانه پوست سالم و زیبا الکترو موتور ومات سه فاز ۷۰۰ دور Jeff ترجمه و تایپ الگوی ِمقاومت جلوه ی شکوفه به گیمر خوش آمدید