دیروز یه متن بلند و بالا نوشتم که همش پرید به خاطر سرعت کم اینترنت :/بعدشم دیگه حوصله نداشتم دوباره بنویسم. شاید چون کلا از دنده چپ بیدار شده بودم. 

انتشارات جنگل تخفیف زده تا بیستم. فکر کنم پنجاه درصد تخفیفش هست منو مهام دو تا کتاب زبانی که میخواستیم رو سفارش دادیم من که امریکن انگلیش فایل جلد بعدیشو خریدم مهام یه کتاب زبان آلمانی خرید. کلی ذوق دارم دوست دارم زودتر بیاد و این که زودتر کتابمو تموم کنم برم سراغ این. 

دیروز کلا بی حوصله بودم و کار زیادی نکردم یعنی بیشتر زبان خوندم اما امروز از دنده راست بیدار شدمو اوکیم. دیروز واسه روز پدرم کیک درست کردم کلی روحیه ام عوض شد بعد از مدتها با این که اول روز یه کم گند دماغ بودم. دلم میخواد برم بیرون برم مولی ولی تو این وضعیت خیلی کار عقلانی ای نیست. ولی شاید تو عید برم باید حتما کتاب بخرم. شایدم سفارش بدم بیارن. 

برم به کارام برسم میدونم تولید محتوا نکردم خب الان چیزی به ذهنم نمیرسه باید موضوعی باشه برای فکر کردن. من فقط این روزا دلم میخواد پر کار باشمو پرونده ی ماه آخر ۹۸ رو خوب ببندم. و ذوق زده از اومدن سال جدیدی که میشه از نو شروع کرد و بهتر بود. این که انگار یه فرصت بهت داده شده تا یه آغاز داشته باشی من عاشق بهارم و عاشق این که سال نو مون هست. حسابی هیجان زده میشم وقتی بهش فکر میکنم. و دلتنگ بهارم. کاش زودتر بگذره. خدارو شکر امسال خرید عیدم نداریمو من از هفت دولت آزادم. یوووهوووو :))) البته باید بگم هیچی لباس هوای گرم ندارم اینجا حتی کتونی هم ندارم با بوت اومدم تهران :/ قرار نبود اینجوری بشه و نمیدونم باید براش چیکار کنم. حالا بعدا یه فکری میکنم. بهتره برم. برم که تلاش کنم به آرزو هام برسم. 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Alan زیبایی با زیبان فروش بیمه عمر در اصفهان | برترین نوع بیمه عمر در ایران | بیمه لاکچری LIMITLESS شمشیر و قمه آموزش فتوشاپ کمیاب ترین ابزارها بهترین سایت دانلود کتاب خارجی