نمیدونم چی بنویسم کلی فکر توی ذهنم اما تا میخوام بیانشون کنم انگار از ذهنم محو بشن. هی مینویسم و هی پاک میکنم.
فقط زبانهارو به این امید کار میکنم که تا شیش هفت سال دیگه بتونم بخونم کتابهارو. تنها عشق من همینه که بتونم کتابهایی که دوست دارمو متن اصلیش رو بخونم. و حتی آلمانی هم توی برنامم در آینده شروع میکنم. بالاخره بعد چند سال اتفاق میفته اگه هرروزمو وقتی براشون بذارم. چقدر هیجان انگیز باید باشه. بی صبرانه منتظرشم. کاش زودتر شروع کرده بودم. اما اون موقع هیچ دیدی نسبت به آینده نداشتم. این که اصلا لازمم میشه یا نه همش فکر میکردم زبان به درد من نمیخوره اعتماد بنفسم نداشتم برم کلاس. چقدر فکرم بسته بود. خیلی خوشحالم که فرانسوی رم شروع کردم. دوست دارم زبانشون رو. تمام نویسنده هاش رو. به نظرت اگه زیاد کار کتم هر روز حداقل زمانی که طول میکشه به این چیزی که دوست دارم برسم چقدر هست؟ دو سال پنج سال یا ده سال؟ میدونم البته گسترده است و کارکردن روش پایانی نداره اما من یه کم عجولم. دوست دارم زودتر دایره لغاتم بالا بره و زیاد بشه تا بتونم شروع کنم به کتاب خوندن. یعنی میشه یروز بشه؟ کاش میشد از همین حالا میشد. من خیلی عجله دارم انگار. ولی میدونم برام لذت بخش دلم نمیخواد بی سواد باشم. اگه به خودم باشه با وسواسی که دارم فکر میکنم تا پنجاه سالگی طول بکشه که به اون درجه از زبان میخوام برسم :دی خیلی طولانی منصفانه نیست. شاید هم باشه برای کسی که دیر شروع کرده. دیر شروع کردم اما هنوز دیر نشده بود به نظر خودم. شاید مثلا شروع کردن موسیقی تو این سن دیر باشه ولی زبان فکر نکنم. البته اگه کسی بخواد موسیقیم شروع کنه شاید بشه اما باید انرژی و وقت زیادی روش بذاره نه منی که کلی کار مهم دیگه دارم. یعنی نمیتونم تمرکز و وقت کافی براش بذارم. همیشه هرچند یه حسرت برام میمونه.
باید حتما تا قبل از عید خرید کتابم برم. کلی چیز لازم دارم. هم باید مولی برم هم جنگل. دنبال یه کتابم هستم گرامر فرانسوی کسی سراغ داره؟؟ شاید مغازه دار بتونه راهنماییم کنه تو جنگل. هرچند که مصطفی شالچی اونم یاد میده ما بین درسها ولی احساس کردم خودمم بخونم بد نباشه. برای انگلیسی دارم. کتاب مامانم بوده اتفاقا با این که قدیمی هست ولی خیلی خوبه من تو گرامر یه کم ضعف دارم که برطرفش میکنم. بیشتر غلط هام گرامری هست. :(
ازم خرده نگیر که در مورد این چیزا مینویسم زیاد این روزا. چون درگیرشونم. و خب بیشتر فکرم سمت همینهاست. من باید از پس خودم بر بیام. این تمام تلاشی هست که میکنم.
ون گوگ میگفت باید آنقدر کار کرد و آموخت تا شخصیت تازه ای بدست آید. من خیلی جمله اشو قبول دارم. با یادگرفتن و کار کردن آدم جدا تغییر میکنه. اصلا از این رو به اونرو میشی و این واقعا لذت بخش وقتی پیشرفتت رو ببینی.
درسته الان وقت ندارم برای کتابهای غیر درسی ولی رو تابستون سال بعدم حساب کردم با خیال راحت بشینم هرچی دوست دارم رو بخونم.
چقدر خوبه امسال خرید عید نداریم من به شدت برای این موضوع خوشحالم. هرچند که من همه لباس هام شماله و هیچی اینجا ندارم هوا گرم که بشه :/ بخوام برم بیرونم نمیتونم :/
نمیدونم چرا میگفتم دلم میخواد رویاهام برآورده بشه . رویا خواب هست چیزی که اتفاق نمیفته و واقعی نیست. اما آرزو چیزی هست که تو میدونی امکان برآورده شدنش هست اگر تلاش کنی و بخوای.
از این که میتونم دوباره کار کنم خوشحالم.
درباره این سایت