اگه بخوام شبیه کسی بشم باید کارهایی رو انجام بدم که اون انجام میده یعنی به نحوی که اون انجام میده انجام بدم. نمیشه بگم میخوام شبیه کسی بشم که خیلی تلاش کرده و بعد من پامو بندازم رو پامو سوت بزنم حالا تا شاید شبیهش بشم. خیلی احمقانه است. اگه بتونم تو اجرا خوب عمل کنم عالی میشه تمام تلاشم اینه وگرنه برنامه رو همه میتونن بنویسن. مهم اجرا کردن که خب باید از خیلی چیزها بزنم و من فکر میکنم آماده ام. یعنی علاقمه و جز کار کردن چیکار دارم که انجام بدم و با روحیاتم بخون و دوست داشته باشم. مثلا مهمونی میرم ؟ :/ انجام نمیدم دیگه. امروزم که تونستم مثل چند وقت پیش دوباره صبح زود بیدار بشم. خود این انگیزه بخش هست. از این که بتونم از پس خودم بر بیام لذت میبرم. پس بریم که یه روز پرکارو شروع کنیم. من از پنج البته بیدارم ^____^ بسیار ذوق زده از سحر خیزی دوباره.
همین همه پستام که نباید چهل خطی باشه :دی
به نظرت اشتباه میکنم که تصمیم گرفتم خودم زبان هارو جلو ببرم؟ به نظرم اینجوری میتونم یه کاری در قبال خانوادم انجام بدم یعنی خرج اضافی نباشه با توجه به این که باید تعداد زیادی کتاب بخرم. خیلی زیادن درسته خورد خورد هست اما خب. ماهی ده تا کتاب اونم الان خیلی میشه جدا از کتاب زبان ها. اونا مشکلی ندارن. واقعا میگم. خاطر من ناراحت هست.دلم نمیخواد یه بار باشم. شایدم نباید این چیزهارو بگم. ولی دلم نمیخواد من فقط بخورمو بخوابم بی توجه به زحمتهاشون. دلم نمیخواد عین بچه های باباگوریو باشم اصلا این شده کابوس من. ولی هرجوری شده تلاش میکنم کار میکنم که نتیجه اشو ببینن خدای من یعنی میشه از پسش بر بیام؟ میدونم اینجوری خوشحالشون میکنم. نباید نا امیدشون کنم. نباید.
درباره این سایت